اسفنجها (پوریفرا) از سادهترین جانوران هستند. اندازه آنها از چند میلیمتر تا چندین متر تغییر میکند. رنگ این جانوران نیز گوناگون است و از خاکستری تا قرمز ، نارنجی ، آبی ، بنفش و سیاه تفاوت دارد. اسفنجها در آبهای شور و اعماق مختلف دریا یافت میشوند و تنها یک راسته از این جانوران در
آب شیرین زندگی میکند.
اسفنجها معمولا خود را به سنگها و اجسام جامدی که در آب وجود دارد میچسبانند. تعیین هویت و انتساب اسفنجها به جانوران ، در اواسط قرن نوزدهم میلادی صورت گرفت. تعیین جایگاه اسفنجها در
ردهبندی جانوران دقیقا مشخص نیست. به علت هضم داخل سلولی ، اسفنجها از سایر جانوران پریاختهای متمایزند و به این جهت به آنها پرآزیان نیز گفته میشود.
مشخصات کلی
- تقارن در آنها شعاعی است و برخی نیز فاقد تقارن هستند. برخلاف جانوران عالیتر بدن آنها فاقد ساختار مشخصی است.
- تمامی یا قسمتی از پوشش داخلی این جانوران ، از کوانویست (سلولهای یقهدار) پوشیده شده است.
- بدن مجهز به سوراخها ، مجاری و دالانهای زیادی است که دائما آب در آنها گردش میکند و غذا و اکسیژن را به قسمتهای مختلف بدن میرساند.
- این جانوران فاقد اندامهای حرکتی هستند. هضم در آنها ، درون یاختهای است.
- بدن از اسکلت داخلی که سوزنه (Spicule) نام دارد، تشکیل شده است.
- تولید مثل از راه جنسی و غیرجنسی است. تولید مثل غیرجنسی از راه جوانه زدن ، و تولید مثل جنسی از راه ترکیب تخمک و اسپرماتوزوئید صورت میگیرد.
- لارو این جانوران مژکدار و در آب شناور است.
رده بندی اسفنجها
اسفنجها را بر اساس ساختمان اسکلت درونی به 4 رده تقسیم میکنند.
- رده اسفنجهای آهکی با اسپیکولهایی از جنس کربنات کلسیم مانند لوکوسولینا.
- رده اسفنجهای شیشهای با اسپیکولهای 6 محوری سیلیسی.
- رده دمواسپونژیا متشکل از تارهای اسپونژین یا اسپیکولهای سیلیسی و یا هر دو.
- رده اسکلرواسپونژیا با اسکلت داخلی آن مشابه با اسفنجهای معمولی.
لوکوسولینا یک اسفنج ساده
لوکوسولینا یکی از سادهترین اسفنجهاست که به صخرههای مناطق کم عمق
ساحل دریا چسبیده است. لوکوسولینا از تعدادی تشکیلات لوله مانند که بطور عمودی بر روی لولههای افقی دیگر قرار گرفتهاند، تشکیل شده است. هر لوله عمودی ، درون
حفره اسپونگوسل قرار دارد و از بالا از راه دهانچه با محیط بیرون در ارتباط است. جنس اسپیکولها در لوکوسولینها ، کربنات کلسیم است. شکل بیرونی روزنهها با یکدیگر تفاوت دارد. برخی از آنها به صورت میله ساده و یا یک محوری هستند و پارهای دیگر سه یا چهار محور دارند.
به اسپیکولهای بزرگتر که ساختار اصلی اسکلت جانور را تشکیل میدهند مگااسکلرو اسپیکولهای کوچکتر را میکرواسکلر میگویند. دیواره بدن جانور ، مجهز به سوراخهای ریز و متعددی به نام روزنک است که سطح بیرون بدن را به حفره درونی اسپونگوسل مربوط میسازد. مزانشیم از ماده کلوئیدی با غلظت ناچیز تشکیل یافته است. کوانوسیتها که یاختههای لاله مانندی هستند، از سمت پایه ، بر روی مزانشیم قرار گرفتهاند و تاژک آنها متوجه اسپنگوسل است.
تاژکها با حرکت خود جریانی از آب را بوجود میآورند و آب را از روزنکها به حفره درونی انتقال میدهند و در نهایت ، آب از دهانچه خارج میشود. تخمین زده شده که اسفنجی با حجمی حدود 8 سانتیمتر مکعب ، قادر است در روز بین 23 تا 28 لیتر آب را از خود عبور دهد. با گردش آب ، جانور، از
اکسیژن و مواد غذایی موجود در آن به منظور تنفس ،
تغذیه و انتقال مواد زاید بهره میگیرد. لوکوسولینها از
پلانکتونها و ذرات آلی کوچک در آب ، تغذیه میکند. این جانور ، عصب و یاختههای حسی ندارد، از اینرو هر یاخته ، مستقلا نسبت به محرکهای محیطی از خود واکنش نشان میدهد.
مجاری در اسفنجها
ساختمان مجاری در اکثر اسفنجها ، بسیار پیچیده و دارای انشعابات زیادی است. مجاری با توجه به نوع انشعابات ، به سه گروه تقسیم میشوند.
- آسکون: که در لوکوسولینا از یک مجرای ساده به نام استیتوم تشکیل یافته و محیط پیرامون را مستقیما ، با حفره اسپونگوسل مربوط میکند.
- سیکون: از دو نوع مجرا تشکیل شده که از آن دو نوع ، تنها مجاری شعاعی ، از کوانوسیت پوشیده شده است.
- لوکون: دیواره بدن در این نوع از اسفنجها ضخیمتر بوده و دارای مزانشیم زیادتری است. مجاری از انشعابات پیچیده تشکیل مییابد و یاختههای کوانوسیت ، منحصر به بخشهای ویژهای از این مجاری هستند.
استخوانبندی
بدن نرم اسفنجها بوسیله اجسام ریز متعددی به نام سوزنه (اسپیکول) که به صورت بلورهایی در درون مزانشیم جایگزین شدهاند نگهداری میشود. ترکیب شیمیایی اسپیکولها ، در انواع مختلف اسفنجها تفاوت دارد. در لوکوسولیناوسیفا ، از جنس
کربنات کلسیم و در اسفنجهای شیشهای ، از جنس
سیلیس است.
اسپیکولها از نظر اندازه و شکل خارجی متفاوت هستند. برخی از آنها پیچیدهاند. اسفنجهای حمام و برخی دیگر از اسفنجها دارای
الیاف اسفنجی هستند. ترکیب شیمیایی این ماده مانند
ناخن و
پشم ، از جنس اسکلروپروتئین و کاملا در برابر
آنزیمها مقاوم است.
تولید مثل در اسفنجها
تولیدمثل غیرجنسی
هرگاه قسمتی از اسفنج آسیب ببیند یا از بین رود، مجددا ترمیم میشود. قابلیت ترمیم در اسفنجها ، بسیار زیاد است. بطوری که هرگاه یاختههای بدن اسفنجی را کاملا از هم مجزا کنند و یاختهها را مجاور هم قرار دهند، اسفنج دوباره به صورت اولیه خود در میآید. تکثیر بسیاری از اسفنجها از راه جوانه زدن است. جوانه ممکن است از تنه اصلی جدا شود و یا متصل باقی بماند که در این صورت به تدریج بر توده اسفنج افزوده میشود. اسفنجهایی که در آب شیرین زندگی میکنند، دارای جوانههای داخلی هستند.
تشکیل جوانههای داخلی ، اسفنجها را از شرایط نامناسب محیطی ، مانند سرما و خشکی مصون نگه میدارد. جوانهها توسط ارکئوسیتها که محتوی مواد غذایی هستند، احاطه میشوند و گاهی نیز غشایی مقاوم ومجهز روزنه ، را فرا می گیرد. در شرایط نامساعد که تنه اصلی اسفنج از بین میرود، جوانهها آزاد میشوند. در شرایط مناسب برای رشد جوانه ، ارکئوسیتها از میان میکروپیل دیواره مقاوم بیرون میآیند و تشکیل اسفنج جدیدی میدهند.
تولید مثل جنسی در اسفنجها
بعضی از اسفنجها مثل
سیفا ، یک جنسی و برخی دیگر دو جنسی هستند. تخم و
اسپرم ، از ارکئوسیتها مشتق میشوند. اندام تناسلی در اسفنج وجود ندارد. تخم درون مزانشیم باقی میماند و بوسیله اسپرم ، اسفنج دیگری بارور میشود. ابتدا تخم بارور شده سه بار پیدرپی تقسیم میشود و هشت یاخته جدید بوجود میآورد.
سطح تقسیم بعدی ، افقی است. هشت یاخته بزرگ ، اپیدرم را تشکیل میدهد و هشت یاخته کوچک ، کوانوسیتها را بوجود میآورد. این مرحله بلاستولاست و حفره داخلی بلاستوسیل نیز وجود دارد. پس از این مرحله لارو شناگر آزاد ، به نام
آمفی بلاستولا بوجود میآید که به زودی ساکن میشود و پس از طی دوران رشد و نمو ، اسفنج بالغ را میسازد.
اسفنجهای آب شیرین
این اسفنجها به صورت تودههای نامنظم رشد میکنند، بزرگی آنها به اندازه مشت گره کرده انسان است. پارهای به رنگ زرد یا قهوهای هستند و برخی دیگر ، چون در مجاورت
نور آفتاب قرار گیرند، رنگ سبز به خود میگیرند. پیدایش رنگ سبز ، به علت وجود
جلبک است که درون مزانشیم اسفنجهای آب شیرین زندگی میکنند.